یه جایی تو سریال Fleabag شخصیت داستان با گریه به کشیش میگه، من می‌خوام که یکی هر روز صبح بهم بگه چی بپوشم، چی بخورم، چی دوست داشته باشم، از چی متنفر باشم، چی گوش بدم، برای چی بلیت بخرم… یه نفر بهم بگه که چطور زندگیم رو زندگی کنم… و چقدر این صحنه در توصیف اون بی‌چارگی و بیهودگی، اون جا نشدن تو دنیای اطراف، کامل و صادق و بی‌نظیر ولی ساده و بی نقاب ژست‌های قلنبه سلنبه‌ست.